سمانه راجع به واکسن آنفولانزا از دکترش بپرس .. اگه نزدي و صلاح دونست بزن ميگن خوبه شايد کمک کنه .. ايشالا که زودتر خوب بشه .. البته اين حد ويروس بيشتر به خاطر فصله و آلودگي هوا ..هرکي رو ميبينم مريضه

والا من نميدونم

آآآآآآآآآآآآآآآخييييييييي طفلي دخترمون،من هم از همين طور چيزهاي مهد بدم مياد. براي آدم بزرگها من معتقدم سلامت روح ميتونه باعث سلامت جسم بشه ولي براي بچه ها رو نميدونم،مادر بودن و ديدن مريضي جگرگوشت باعث ميشه بعضي ار اعتقاداتت رو کلا نفي کني.تصميم سختيه.

سمانه جان قسمت نظرات باز نميشه. يعني باز ميشه اما هيچ نظري نشون داده نميشه!

اي واي بميرم الهي :( سمانه سارا هم دايم مريضه و تمام سينوسهاش عفونت داره دو دوره آنتي بيوتيك خورده ولي اثر نداشته
:( به نظرت واكسن آنفولانزا بزنيم بهتر نيست؟

سلام سمانه جون .اسم ريحان تغير دادم. دقيقا بانظرت موافقم .ريحانه هم همينطورره . همش سرما خوردس ازا ول مهر روي هم رفته 10 روز غايب بوده. الان هم سخت مر يضه . آنقدر دارو مخوره خوب نميشه خسته شدم . براشدعا کن زود خوبشه.

سلام عزيزم
بميرم واسه سناي عسلي ناز
انشالله که بلا از وجود نازنينش هميشه دور باشه و هميشه تنش سالم و دلش شاد باشه و سرحال و قبراق
اگه صلاح ميدوني واکسن آنفولانزا براش بزن. شايد موثر باشه
انشالله نارگلکم همين امروز خوب خوب بشه و ديگه هيچوقت ناراحتي و مريضيشو نبيني گلم

سمانه جون هليا هم اينجوريه. چند وقت پيش بردمش پيش يک دکتر عمومي وکلي از اين وضع ناليدم.(هليا رو دوباره مهد نوشتم) به من گفت:مهدکودک رفتن در دوران کودکي شبيه واکسن عمل مي کنه.هر ويروسي که مي گيره بدنش رو مقاومتر مي کنه.نمي دونم آيا گفتش درسته يا نه؟آخه ما هم مهد مي رفتيم ولي نمي دونم چرا بدن خودم اينقدر ضعيفه.انشالله بتوني تصميم درست بگيري تا سناي نازم هم سلامت جسم رو داشته باشه وهم روح.

ولي اين دفعه که مريض شده با خودم قرار گذاشتم تا جايي که بشه نبرمش دکتر تا با آنتي بيوتيک برگردم. الان دو سه روزه دائم دارم بهش شير گرم و عسل، نشاسته حل شده تو آب جوش براي خلطهاي سينه، آب ميوه خونگي، چاي مخصوص سرماخوردگي و عسل و

دوست عزيز دختر من هم از سه سالگي داره مهد ميره. البته سه ماهش افتاد تابستون ولي باز هم با اين حال دوبار مريض شد و کارش به آنتي بيوتيک کوآموکسي کلاو کشيد. الان هم دوباره سرما خورده و ازچهارشنبه خونه است. دختر من چون آلرژي داره سرماخوردگي هاش خيلي شديده و طول ميکشه. زود هم گلوش چرک مي کنه و ميريزه به گوشش! حالا مي خواستم بگم حالت رو مي فهمم. همين ديروز داشتم با همسرم درباره مهد نرفتن حرف مي زديم. من تا سه سالگيش خونه بودم تا مهد نره. الان هم تو خونه دارم ترجمه مي کنم و هنوز کار جدي رو شروع نکردم ولي دوباره مي خواستم وارد اجتماع بشم. اما همسرم ميگه اگه بتوني زمستون نفرستيش مهد بهتره.

سلام عليکم
واقعا سخت و گران است براي پدر و مادر تحمل چنين دردهايي
به دليل اين مسائل هنوز نتوانستم راضي شوم تا فرزندم را به مهد ببرم و خود شغل شريف بچه داري را انجام ميدهم.
سعي کنيد مشکلات آنجا بر طرف شود. سلامت و روح و جسم هر دو مهم است و اگر قابل برطرف شدن نيست جايگزين قرار دهيد.