سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این عکس که مربوط به فروپاشی ستارگان است توسط تلسکوپ هابل گرفته شده و شباهت این تصویر فضایی به گل رز و رنگ گلگون آن، اخیرا برخی پایگاههای فرهنگی اسلامی را به یاد آوری آیه ی 37 سوره  الرحمن در همین زمینه ترغیب نموده است.

در این آیه که همانند دیگر آیات قران کریم، نمونه ای از اعجاز است، آمده:
فاذا انشقت السماء فکانت وردة کالدهان
هنگامی که آسمان از هم پاشیده شود و مانند رنگ سرخی رز(گلگون) در آید...

...ببخش مرا خــــــــــــدایم، به خاطر همه ی درهایی که کوبیدم و خانه ی تو نبودند...

پی نوشت یک _ ممنونم زهرای مهربانم که این تصویر زیبا رو برام ارسال کردی، که این روزها سخـــــــــــــــت محتاج نشانه های اویـــــــــــــم...

پی نوشت دو _ به لحاظ قمری امروز تولد دو سالگی دخترکم است(25 صفر) هدیه تان را می خواهم، هدیه تان باشد: یک "یا ارحم الراحمین" به نیت سلامتی دخترم و همه ی کودکان عالــــــــــــــــم...

*یــــــــاعلی*


پنج شنبه 90/10/29ساعت 7:14 عصر بشکن سکوت را () |

[نوشته ی رمز دار]  


سه شنبه 90/10/20ساعت 3:22 عصر بشکن سکوت را () |

این روزا محکم تر بغلت می کنم... سفت و طولانی ... گاهی انقد فشارت می دم که آخت درمیاد ... و بعد ... یه چیز تیزی از ته گلوم سر می خوره و فرو می ره توی قلبم ... گاهی سرمو می کنم لای موهات و عمیــــــــــــــــــــق بو می کنم ... گاهی خیره می شم به راه رفتنت و دلم نمیاد چشم از اون دست و پای کوچولوی شیطونت بردارم ... گاهی وقتی می خندی غرررررررق خنده ت می شم و سلول به سلولم می شه شکــــــــــــر ...

خدایا می دونم امانته ... می دونم فعلا به امانت سپردیش دست من ... من همه ی هستی مو می دم که امانتدار خوبی باشم ... امانت خودتو سپردم به دست قدرتمند خودت ... خودت حفاظتش کن ... خودت نگهدارش باش ... 

خدایا بذار همه ی پدرا و مادر سرشونو بکنن لای موهای بچه شونو غرق بوی بهشتیش بشن ... بذار همه ی مامانا و باباها انقددددددددر بچه شونو به سینه فشار بدن که آخش دربیاد ... بذار همـــــــــــــه با امانتایی که بهشون سپردی شاد و خوشبخت باشن ... من از حکمتای تو هیــــــــــــچی نمی دونم ... هیــــــــــــــچی ... اما فقط یه کار ازم برمیاد ... اونم این که از عمیق ترین شریان های دلم  صدات بزنم و دعا کنم ... واسه همه ی بچه ها ... واسه ی صباها، واسه ی انارها، واسه ی سام ها، واسه ی ...

پی نوشت - شیما می گه: ***انار نازنین از دیشب تا حالا خونریزی نداره ... نفخش کمتره ... شکمش نرمتر کارکرده ... وضعیت عمومیشم بهتره...***

و من، اینجور مواقع چقـــــدر ناتوانم که هیییچ کاری بلد نیستم، به جز قطره قطره اشک شوق، و یه سجده ی شکر طولانـــــــــــــــــی...


جمعه 90/10/16ساعت 2:53 عصر بشکن سکوت را () |

توکل به خــــــــــــــــــدا
به خدای ما
به خدای زمین
به خدای کهکشان
به خدای انـــــــــــــــــــار
...
به خدایی که انار رو آفرید
در بطن مادرش غذایش داد
میان هفت پرده ی تاریک جسم کوچکش را ایمن کرد
...
توکل به خـــــــــــــدا
خدایی که چشمان کوچک انار را به دنیا گشود
به او شیر خوردن آموخت
به او دندان داد
به او توان راه رفتن داد
...
توکل به خــــــــــــــــــدا
به خدایی که عاشق انار است
عاشق مادر انار است
عاشق پدر انار است
عاشق همه ی ماست
...
توکل به خــــــــــــــــــدا
به خدایی که کــــــــــــــــــنار انار است
که مـــــــــــــــــــراقب انار است
...
توکل به خــــــــــــــــــدا
به خدای دانا به زخم های انار
به خدای توانا به شفای انار
...
تــــــــــــــــــــوکل به خدا
به خدای نفس های انار
به خدای ضربان نبض انار
به خدای آفریننده ی انار
توکل به خدا
توکل به خدا
توکل به خدا
...


پنج شنبه 90/10/15ساعت 2:45 صبح بشکن سکوت را () |

 

خدای ستارگان درخشان، خدای بادهای وزان / خودت انارو خـــــــــــــوب کن
خدای قطره های خیس باران،خدای خورشید تابان  / خودت انارو خـــــــــــــوب کن
خدای ابرهای باران زا، خدای دریا، خدای صحرا / خودت انارو خـــــــــــــوب کن
خدای فرشتگان نمازگزار، خدای کهکشان های بی شمار خدای قلب های بی قرار /خودت انارو خـــــــــــــوب کن
خدای دانای نامه های ناخوانده، خدای شنوای سخن های نگفته /خودت انارو خـــــــــــــوب کن
خدای قاصدک های چرخنده، خدای رنگین کمان های رخشنده / خودت انارو خـــــــــــــوب کن
خدای جنین های آرمیده در بطون، خدای آسمان های بی ستون / خودت انارو خـــــــــــــوب کن
خدای آگاه به عمق اقیانوس ها، خدای دانای ورای کهکشان ها /خودت انارو خـــــــــــــوب کن
خدای شب، خدای روز،خدای خواب، خدای بیداری / خودت انارو خـــــــــــــوب کن
خدای نور، خدای تاریکی، خدای صبح، خدای شام  / خودت انارو خـــــــــــــوب کن
خدای جوانه های کوچک، خدای درختان تنومند / خودت انارو خـــــــــــــوب کن
خدای طوفان های سهمگین، خدای پروانه های رنگین/خودت انارو خـــــــــــــوب کن
خدای عالم به فرداهای دوور، خدای نـور - خدای نـور - خدای نــور /خودت انارو خـــــــــــــوب کن
 خدای دریاهای بی کران خدای معجزه های بی نشان /خودت انارو خـــــــــــــوب کن
خدای مهر، خدای لطف، خدای عشــــــــــــــــــــق / خودت انارو خـــــــــــــوب کن

خـــــــــودت انـــــــــــارو خـــــــــــــوب کن


چهارشنبه 90/10/14ساعت 3:45 عصر بشکن سکوت را () |

قاصدک می آیی / می نشینی بر دل / می تراوی در دل / می سرایی بر دل: که انار زیبا / که انار شیرین / که انار خوشرنگ / دگر از درد ندارد اثری  / دگر از رنج ندارد خبری /
قاصدک می آیی / قاصدک می آیی / قاصدک می آیی ...

 

به چی فکر می کردم؟؟ آهان... به این که مــــن، از تـــو، از خدای انار که به انار مهربون تر نیستم، هستم؟؟؟
حالا دارم به بزرگیت هم فکر می کنم،
به این که سوختگی انار، nدرصد هم که باشه بازم یک اِنُمِ قدرت توام نیست

پس فقط خـــــــــــــودت می تونی خـــــــــــــوبش کنی

و تو بهتر از همه خیرشو می دونی

توکل به تو و به وحدانیتت...


چهارشنبه 90/10/14ساعت 2:7 صبح بشکن سکوت را () |

گر نگهدار من آن است که من می دانم / شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد

آخخخخخخخ، خدای مهربون آسمونا تن ظریف انارو سپردیم به آغوش امنت، خــــــــــودت خـــــــــوبش کـــــــن.
از تو مرده زنده کردن برمیاد، این که دیگه کاری نداره واسه اون دستای پرقدرتت،
زودباش خدا جونم زودباشششششششششش

انار قشنگ و نازم من می دونم ماه دیگه این موقع همه ی زخمات خوب شدن و دیگه درد نمی کشی...
سال دیگه این موقع تولد سه سالگیتو جشن می گیری و  با مامانیت دنبال بازی می کنی و شیطونی می کنی و می خندی ...
دو سال دیگه این موقع تولد چهار سالگیتو جشن می گیری و این روزا رو اصلاااااااااااااااا یادت نمیاد...
سه سال دیگه این موقع تولد پنج سالگی و ...
...
زودتر خوب شو گلم زودتررررررررررررررر
...
دوستای خوبم، اگه مثل من و خیلیای دیگه نگران وضعیت انار هستید می تونید به وبلاگ شیما جون دوست صمیمی مامان انار برید و از شرایطش مطلع بشید.

http://nafasjooonam.blogfa.com

سوره ی حمد رو فراموش نکنید. دائم بخونید واسش،

توکــــــــــل به خدای بی همتــــــــا و حکمتــــــهای بـــــــــزرگش


سه شنبه 90/10/13ساعت 3:57 عصر بشکن سکوت را () |

 

حالا بارون می باره و من، هی "همه ی" خودمو می برم زیر قطره هاشو،
راه به راه بی این که تشنه م باشه آب می خورم(آخه نطلبیده ش مــــــــــــراد ه)،
کف دستامم رو به ابراته،
که خدا جون مهربون مهربون مهربونمممممممممممم؛
فقط انــــــــــــار نه،
فقط ارشــــــــــیا نه،
هیـــــــــــــــــــــــــــــــچ جای دنیات چشم مادری اشکی بچه ش نباشه...


یکشنبه 90/10/11ساعت 3:50 عصر بشکن سکوت را () |

 

خیــــــــــــــلی فکر کردم اما حقیقتا نتونستم منظورتو بفهمم قندکم!! 
اینجا می ذارمش وقتی یه ذره بزرگ تر شدی اگه یادت بود بهم بگو.

ادامه مطلب...

پنج شنبه 90/10/1ساعت 2:32 صبح بشکن سکوت را () |