سلام عزيز موافقم باهات من براي بچه ام تقريبا بي خيال هستم اما بي فکر نه مامانم هي ميگه ايلياراببر دکتر چرا اينجوره چرا اونجوره منم ميگم بابا ببرم دکتر هي بهش اشغال بدن بخوره تا خيلي واجب نباشه دکتر نمي برم بهداشت هم سر موقع مي برم
يادم وقتي بچه بود بابام ميگفت يکي از چشم هاي ايليا کوچکتر از ديگريشه من مي خنديم اما تو دلم نگران مي شدم اما بعد بدون هيچ فکري نگاه کردم ديدم نه بابا خدا را شکر خبري نيست