• وبلاگ : * حـــــ رم دلـــــ م *
  • يادداشت : تجربيات گرانبهاي من از آلرژي
  • نظرات : 3 خصوصي ، 28 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام عزيز موافقم باهات من براي بچه ام تقريبا بي خيال هستم اما بي فکر نه مامانم هي ميگه ايلياراببر دکتر چرا اينجوره چرا اونجوره منم ميگم بابا ببرم دکتر هي بهش اشغال بدن بخوره تا خيلي واجب نباشه دکتر نمي برم بهداشت هم سر موقع مي برم

    يادم وقتي بچه بود بابام ميگفت يکي از چشم هاي ايليا کوچکتر از ديگريشه من مي خنديم اما تو دلم نگران مي شدم اما بعد بدون هيچ فکري نگاه کردم ديدم نه بابا خدا را شکر خبري نيست

    پاسخ

    خدا رو شكر، ايشالله هميشه ي هميشه سلامت و شاد باشه پسر نازنينت