• وبلاگ : * حـــــ رم دلـــــ م *
  • يادداشت : تاثير گذاري ِ‏ نمايش
  • نظرات : 2 خصوصي ، 19 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مامي هليا 
    اه چه جالب.هليا هم نسبت به گرگها محتاط بود.(نمي دونم محتاط بگم يا مي ترسيد.راهنمايي لطفا"؟)بعد از خوندن کتاب دايرالمعارف گرگها خيلي آروم شد.ولي هنوز دوست نداره در اين زمينه کارتوني ببينه.سمانه جون اين اواخر کتابي خوندم بنام (مامان من مي ترسم)اثر:دکتر جوان کنتر.که فرضيه هاي مختلف پياژه (گل سفالي وشکل ظاهري آب) رو بسيار زيبا به ترس در کودکان تعميم داده بود.سوادم بيشتر از اين نمي کشه توضيح بدم.برام خيلي جالب بود.ما الان روي پروژه مار هستيم.يعني اطلاعات عموميم در مورد حيوانات صفره.امروز هم از من مي پرسه:ما وقتي مرديم سوسک از روي ما رد مي شه؟
    پاسخ

    خيلي خوبه عزيزم، همين كه خونديش يعني سوادت مي رسه دوستم :) كاش بيشتر توضيح مي دادي، درمورد تعميم فرضيه هاي پياژه به ترس كودكان ... واو عجب سوالي كرده اين هلياي دانشمند كوچك ما!