سلام.
هزار ماشالله.اين دختر هم با هوشه هم با ادبه هم پر ار احساس.
ميخواسته روشون به هم باشه.نازي ي ي ي
سلامممممم از کامپيوتر دختر عموي نازنين استفاده کردم بيام يه سلامي بکنم دوستتون دارم
سمانه جون سلام.براي هليا قبلا" يك برنامه رديف كرده بودم نمي دونم ديديد يا نه؟ روزگار هلياي من61.جديدا" هنر خمير كاغذ واريگامي وكار بانخ وپيكره سازي هم اضافه كردم.گفتم اگه دوست داري يك سر به اينجا بزن واگه چيزي به ذهنت رسيد بگيد تا اضافه كنم.
http://bolourehelia.blogfa.com/cat-1.aspx
مخصوصا" دوستاي هنرمندم سمانه وزهرا جون
اين شعر براي سنا بقيه اش توي پاتوق خودمون.بيا براش بخوان.
بنفشه اي ديدم كه توي صحرا بودچه خوب مي خنديدچقدر زيبا بود!به سوي او رفتمبنفشه را چيدمبنفشه غمگين شدومن نفهميدمبه او چنين گفتم:بنفشه زيبا!بخند، چون ديگرتو نيستي تنهابنفشه خوبمبه من نگاهي كردغم دلش را اوبه روي لب ،آورد:چرا جدا كرديز خانه ام من را؟دوباره برگردانمرا به آن صحرامگر نمي دانيكه شاپرك آنجاستبدون من الآن چقدر او تنهاست!ز حال او من راتو با خبرگردانمرا به آن صحرادوباره برگردانشاعر : سيد احمد ميرزاده
سلام سمانه.
خوشحالم دوباره مي نويسي.تبريك مي گم.
كار سنا هم خيلي جالب بود..
شايد ناشي از ساختار شكني ذهني خلاق باشه.
لذت بردم..
الهي قربون اين دختر باهوش برم
سمانه جون فکر کنم چون زياد باهاشون بازي کرده ديگه خسته شده ازشون و ميخواد يه تنوعي داشته باشه
بعدم ميخواسته هوش بالاش رو بهت نشون بده که ميتونه حتي از پشت هم درست بذاره سر جاشون
آپيم ما هم
معلومه ديگه ... خلاقيت و نوآوري بالاست
قربون سناي مهربونم برم من