وبلاگ :
* حـــــ رم دلـــــ م *
يادداشت :
چه روزگار غم انگيز زندگي سوزي ست...
نظرات :
1
خصوصي ،
15
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
مامان زينب
واااااااااي سمانه. سه ماهه دارم به سعي مي کنم بغضم رو اشک رو آهم رو نهان کنم. چه شبها که اشک بي صدا گونه م رو داغ کرد .
سه ماه پيش نسيم، دوست نازنين دوران تحصيلم براي هميشه چشمهاي زيباش رو به روي دنيا بست و محمدحسين سه ساله ش رو تنها گذاشت. نسيم مثل نسيم تو زندگي دوستانش وزيد و رفت.......... حالت رو درک مي کنم. صورت مثل ماهش، صداي قشنگش، قلب مهربونش که هميشه نگران همه بود يه لحظه از دل و ذهنم نمي ره. به پسرش که فکر مي کنم ديوونه مي شم.....
دنيا خيلي بي رحمه....خيلي.... (اشک امان نمي دهد.....)
خدا رحمتشون کنه.هردوشون رو . نسيم من، سعيده تو....
پاسخ
يه دوست نازنيني گفت:
ما كه از خدا به اون بچه ها مهربون تر نيستيم! هستيم؟؟
كاش معناي واقعي اين حرفو بفهمم خوبببببببببببب