• وبلاگ : * حـــــ رم دلـــــ م *
  • يادداشت : تاثير گذاري ِ‏ نمايش
  • نظرات : 2 خصوصي ، 19 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + مريم مامان آريا 
    عزيزم پسرک ما زياد تلويزيوني نيست و ما با توجه به اينکه ماهواره هم داريم ولي فقط از برنامه هاي مستند و يا شبکه هاي braem که عربيه و هيچ چيز اضافي توش نيست و برنامه هاش خيلي خيلي مناسب سن بچه هاي ماست هر چند عربي صحبت مي کنن ولي من تا به حال هيچ کارتون نا به جايي توش نديدم و همه برنامه هاش مربوط به خردسالان تا سن تقريبا 5 سالگي خوبه
    آخر شب برنامه خوابش هم جالبه
    و ديگه کانال هدهد فارسي که اون هم کاملا مذهبي و جالبه و کارتوهاي بسيار آموزنده خيلي خوبي ميذاره و زمان اذان ، قران و اذن پخش ميشه و ما بين کارتون ها هم يه سري پسر نوجون سرودهاي خيلي عالي و جذاب درباره بهداشت - سلام کردن و امامان و خدا مي خونن و آريا خيلي علاقه داره به اين سرودها و همونطور که گفتم کارتون ها کارتون هاش واقعا آموزنده است
    و پرشين تون هم که معمولا اگر ببينم پلنگ صورتي و يا تام و جري داره مي ذارم مي بينه
    و شبکه پويا رو هم نداريم
    به علاوه اينکه يه سري سي دي مستر بين - پلنگ صورتي-تام و جري داره
    همه اين هاييکه گفتم رو ميدوني چه زماني مي بينه ؟
    فقط 15 دقيقه براي نهار و يا 15 دقيقه براي شام که بتونيم يه جوري بشونيمش و بهش غذا بديم
    و اين دو تا 15 دقيقه يکي از اونهايي که گفتم رو انتخاب مي کنه و ميبينه

    پاسخ

    خب هر خانواده اي برنامه ي خاص خودش رو براي بچه ش داره، اين برنامه توي اين يه مورد خاص (ترس از گرگ) به ما كمك كرد ... شما هم اگه تجربه ي مشابهي در مورد برنامه ي خاص ديگه اي از هر شبكه اي داريد خوشحال مي شم بشنوم دوست خوبم
    + زهره 
    ممنونم سمانه عزيز
    پاسخ

    خواهش مي كنم دوست گلم
    + مينا 
    سلام اسمانه جان.اين اولين کامنت من براي شما ست.من مدتيه دارم تاپيک مادر کافي ني ني سايتو مي خونم از اونجا با شما اشنا شدم و از نوشته هاتون استفاده مي کنم مي خواستم بدونم مي تونم رمزتونو داشته باشم.
    پاسخ

    خب دوست مهربونم نه ايميل گذاشتي نه آدرس وب، رمز رو چطوري به دستتون برسونم؟؟ :)
    + مريم مامان آريا 
    سلام
    خدا خيرتون بده اين نمايش از تلويزيون پخش ميشه ؟
    راستش آريا يه روز تو محصولات فرهنگي دست کرد و کتاب شنگول و منگول رو برداشت و منم براش خريدم اما هميشه بعد از خوندن کتاب ميره زير پتو و ميگه الان گرگ مياد و ... که خودت مي دوني
    متوجه شدم اشتباهه خوندن اين کتاب چون دقيقا ترس هاي خودم رو در بچگي يادمه واسه همين خوب مي تونم درک کنم که چقدر ترسش واقعيه و ديگه نميي خوام بخونم واسش اين رو

    پاسخ

    بله عزيزم شبكه پويا نشونش مي ده، شايدم بشه به سروش سيما هم سفارش داد و كل مجموعه رو ازشون دريافت كرد،‏من تو فكرشم :)


    سلام عزيزم. با خواندن مطلبت باز هم ياد خاطره خيلي بدي افتادم منم اين روزها خيلي ذهنم مشغول همچين موضوعاتي بود. حدود دو هفته پيش توي پارک متاسفانه با مادربزرگي مواجهه شدم که هنوزم با يادآوري حرفهاي اون روز قلبم تير ميکشه، دلم نميخواد ناراحتت کنم ولي واقعا اين سوال ذهنم رو مشغول کرده بود که آيا من مادر مشکل داري هستم؟ زيادي حساسم ؟

    دختر بچه ناز و ظريفي حدودا 4 ساله با مادربزرگش کنار من تو نوبت بودند که سوار تاب بشن ، مادربزرگ يه موز براي دختر کوچولو خريده بود و اون کوچولو هم حاضر به خوردنش نميشد و مادربزرگ با لحني خالي از احساس به دختر کوچولو گفت اگه نخوري لاغر ميموني و مريض ميشي و مثل عمو حسين ميميري و ديدي تو هم بايد بخوابي تو اون چاله ها تا روت خاک بريزن .... همون لحظه دختر کوچولو با چنان التماس و وحشتي گفت نه من ميترسم آخه تنها ميمونم ، تاريکه.... تروخدا منو ببخش الانم که دارم بازگو ميکنم حالم بده، من ديگه چيزي از حرفهاش نشنيدم ، انقدر حالم خراب بود که اصلا بهداد رو فراموش کرده بودم فقط اشک از چشمام ميومد و نگاه ميکردم به اون فرشته کوچولو و طاقت نياوردم و رو به مادر بزرگ گفتم تروخدا اين حرفها رو نزنين به بچه، گناه داره ، جسمش مريض بشه بهتره يا روح و روانش ؟ بهش گفتم من هنوز جرات نکردم براي بچم داستان شنگول و منگول رو بگم اونوقت شما بجه به اين کوچيکي رو ميبريد بالاي سر جنازه ؟ بهم ميگه شما مشکل داري وگرنه بچه ها اين دوره زمونه انقدر پر رو هستن که با اين حزفها چيزيشون نميشه!

    البته حس من يک لحظه هم شک نکرد به اين که اکار اون خانم اشتباه بوده ولي در مورد خودم هم آيا من ترسو هستم ؟ آيا اين باعث ميشه بهدادم بزدل و زودرنج بار بياد؟

    عزيزم منو ببخش زياد پرحرفي کردم ولي باورت نميشه چقدر اين موضوع عذابم ميداد خيلي دلم ميخواست براي يکي تعريف کنم تا شايد از ذهنم پاک بشه و آروم بشم.

    خوشحالم که ميبينم تو هم مهمترين چيز برات آرامش روح و روان جگرگوشه اته.

    صورت ماهه سنا کوچولومو ببوس و براي مادرانگي هامون دعا کن.

    پاسخ

    واي واي واااااااااااي ... خيـــــــــــــــــــــــلي ناراحت كننده بود عزيزم، كاش بيشتر با مادربزرگه صحبت مي كردي و قانعش مي كردي،‏ هرچند كه به نظر مي رسه خود اون مادربزرگ دچار افسردگي هست و درواقع داره با آزار دادن اون طفل معصوم خودش رو تخليه مي كنه ... كاش مي شد كمكشون كرد ... مخصوصا اون دخترك نازنين رو ... درضمن مطمئن باش تو ترسو نيستي و دقت نظرت هرگز باعث نخواهد شد كه گلت بزدل و زودرنج بار بياد ... تو فقط داري روي اصول طفلت رو بار مياري و اين قابل احترامه ... برقرار باشي دوست من
    + زهره 
    سلام دوست عزيز. ممنون از پستت. چون درباره تاثير نمايش روي بچه هاست تصميم گرفتم اين حرفها رو بزنم ...
    دخترک من تازه 3 سال و چهار ماهه شده.خيلي زرنگ و باهوشه و پر تحرک.مهد هم مي ره...عاشق کتاب و قصه و نمايش هم هست يعني ما خودمون خيلي با هم بازي مي کنيم و به جاي حيوونا و آدماي مختلف حرف مي زنيم. و قصه هاي کتابا رو بازي مي کنيم. ما زياد تي وي نمي بينيم. يعني چند روز مي گذره که تلويزيون خونه روشن نميشه و دختر من در مقايسه با بچه هاي اين سن علاقه کمي به کارتون نشون ميده...
    دختر من تو اين سن به طور مشخص از گرگ نمي ترسه اما از هر کارتوني که توش صحنه هاي ناراحت کننده داشته باشه بدش مي ياد و ديگه به ديدن ادامه نمي ده. حالا گرگي، شيري بخوان حيوون ديگه اي رو بخورن يا اذيت کنند. يا آدماحيوونا رو اذيت کنند. واقعا ناراحت ميشه و ميگه کارتونش بده. نمي خوام ببينم ...
    ديروز رفتيم فرهنگسراي ابن سينا. يه نمايش داشت که دختري با يه خروس دوست بود، بعد يه مدت اين دختر از آواز قشنگ خروس خسته ميشه و هوس مرغ مي کنه تا براش تخم بزاره و خروس رو ول مي کنه و مرغ مي ياره و بعد از مرغ خسته ميشه و مي ره دنبال مرغابي تا بتونه باهاش آب بازي کنه... اين پرنده ها از دست اين دختر ناراحت مي شند و غصه مي خورند و دلشون ميشکنه. دخترک من اول نمايش که مي خنديد و دست مي زد با آهنگها اما ولي وقتي نمايش به اينجا رسيده بود ديگه از گريه نمي تونست خودشون نگه داره و من تو بغلم نگهش داشته بودم و نگاه نمي کرد و مي گفت نمايش خوبي نيست. نمي خوام ببينمش. چرا خروس و مرغ ناراحتتند؟ و ما ديگه چون صداي زوزه آقا گرگه براي خوردن مرغابي هم وارد قصه شده بود و اشک ريزان دختر من شديد شده بود (اما کاملا بي صدا ) ، اومديم بيرون و بعد آروم شد. شديدا مي ره تو حال و هواي قصه و احساسات نقشها..

    پاسخ

    آخي عزييييييييييييييييز دلم كوچولوي حساس ... دوستم دختر من هم اتفاقا بسياااااااااااار حساسه و اين رفتارها رو ازش ديدم به نظرم به روحياتشون برمي گرده، من خودم شخصيت حساسي دارم و دخترمم (نمي دونم بگم خوشبختانه يا متاسفانه) به خودم رفته تو جواب كامنت بعدي ت يه چيزي مي نويسم شايد كمك كننده باشه
    + زهره 

    ....البته من شب براش مي گفتم که کاشکي آخر قصه رو ميديديم . من فکر مي کنم آخرش ترگل(اسم دختر نمايش) مرغابي رو با زرنگي از دست گرگ نجات مي ده و تموم پرنده ها رو مي ياره خونش و با همه دوست ميشه و ديگه ياد مي گيره نبايد دوستاشو هي ناراحت کنه. با همه شون مي تونه بازي هاي جورواجور کنه و ... و دختر من هم در سکوت به حرفام گوش مي داد و معلوم بود داره فکر مي کنه...
    حالا اين همه توضيح دادم که بگم شما هم تا حالا اين مورد و احساسات رو تجربه کردي با دختر گلت؟ دخترم يه 3-4 ماهي هست که اينطور شده . دوست داشتم نظرت رو بدونم. واقعا ببخشيد از اين کامنت طولاني...
    پاسخ

    كودكان حساس نسبت به مسائل كوچك به سرعت واكنش نشان مي دهند، به راحتي ناراحت شده و به سرعت برانگيخته مي شوند. اين نوع كودكان به رفتارها و واكنش هاي محيطي بسيار حساس بوده و به همان نسبت نيز آسيب پذير هستند نسبت به مسائل ناخوشايند بسرعت واكنش نشان داده و اعتراض مي كنند. كودكان حساس محيط امن و شناخته شده را ترجيح مي دهند. هر چيزي كنجكاوي شان را برمي انگيزد و اين مسئله باعث افزايش يادگيري در آنها مي شود، علاوه بر اين، آنها افراد بسيار منظمي به شمار مي روند. آنها از آزار رساندن به ديگران خودداري كرده و هنگامي كه فردي را صدمه ديده مي بينند، ناراحت شده و به وي كمك مي كنند. توانايي انتقال فكر در كودكان حساس بسيار بالاست و علت آن حساسيت بيش از حد آنها بوده كه قوه ادراك و احساساتشان را افزايش داده و اين مسئله توانايي تاثير بر احساسات ديگران را در آنها به طور چشمگيري پيشرفت مي بخشد. راهكارهايي براي كنار آمدن با كودكان حساس :والدين بايد به خاطر داشته باشند نبايد اين كودك را مجبور به انجام كاري كرد كه به دلخواه او نيست.هر كودك براي خود محدوده اي دارد و احترام به حدود او باعث مي شود كه او نيز احترام به حدود ديگران را فراگيرد. والدين بايد به خاطر داشته باشند نمي توانند تمام مسائل ناراحت كننده را از كودك خود دور كنند و كودك هم مانند سايرين بايد به چارچوب قوانين و محدوديت ها آشنايي پيدا كند و خود را با آنها وفق دهد. موقعيت ها و اتفاقات زندگي اگرچه همگي خوشايند نيستند، اما باعث تقويت قوه درك، تفكر، خلاقيت و سازگاري مي شوند و كودكان را در مسير پيشرفت قرار مي دهند. شيوه هاي آرامش بخش و فنون تشكيل دهنده اي مانند در آغوش گرفتن كودك، گفت و گو و لحن مهربان وجود دارد كه آنها را آرام مي كند. صحبت كردن و توجيه واقعيت هاي زندگي به كودك وقتي كه او بزرگ شده و توانايي درك صحبت هاي والدين خود را دارد و يا جلب كردن توجه وي به چيزهاي ديگر هنگامي كه نوزاد است نيز از حساسيت هاي كودك مي كاهد و وي را نسبت به مسائل زندگي هوشيار نگه مي دارد. در حقيقت اين وظيفه پدر و مادر است كه به كودك خود كمك كنند تا توانايي سازگار كردن خود با محيط اطرافش و جامعه را فرا گيرد. والدين بايد به اين نكته توجه داشته باشند احساسات و واكنش هاي آنهاست كه ويژگي ها و رفتارهاي كودكان را رقم خواهد زد.
    تشکر استفاده کرديم
    پاسخ

    خواهش عزيز
    + ريحان جونم 
    سلام عزيزم مطالب واقعا کاربردي بود .ممنون
    پاسخ

    خواهش مي كنم عزيزم، شاد باشي
    + آزاده حقيقت پناه 
    سلام عزيزم
    ممنون از دعاي زيبا و خالصانه ات
    انشالله به حق مولايمان علي(ع) شما هم به همه حوائج قلبيت برسي و وصال آرزوهات رو شادمانانه جشن بگيري
    َآرزو تا آن زمان که در تمنايش هستيم آرزوست. انشالله که هيچ آرزويي برايت آرزو نماند عزيز دلم
    ميبوسمت
    نازدونه قشنگم رو ببوس
    پاسخ

    روزها و شبانت قرين شادي و آرامــــــــــــــــــــــش دوست مهربان مـــــــــــــن

    دلتنگتم خيليييييي زياد......اميدوارم هميشه ارامش داشته باشي
    پاسخ

    عزيـــــــــــــــزم ... منم آرزوم آرامشته ... خوب باش
    متاسفانه بيشتر کتاب هاي داستان جديد و کاروتهاي تي وي فوق العاده بد آموزي داره خدا به داد نسل جديد
    پاسخ

    موافقم عزيزم ... متاسفانه همينطوره
    + آزاده حقيقت پناه 
    سلام عزيزم
    عيدت مبارک باشه. انشالله به حق مولا علي صاحب اين عيد بزرگ يک عيدي خوب عيدي بگيري
    الان فرصت کردم بيام به وبت سر بزنم
    پستت رو که خوندم ياد صحبتهاي استاد دوره کارشناسيمون خانم دکتر لياقت افتادم که گفتن" فززندپروري يه هنر بزرگه" و با همه وجودم ميگم شما جزو مادرايي هستي که به تمامي از اين هنر برخورداري. اين همه دقت تيزبيني و توجه شايان تحسينه. البته علاوه بر تجربه مادري تحربه حرفه اي و علميت هم صد در صد نقش داره. شايد اگه يه مادر ديگه بود و يه رشته ديگه تحصيل کرده بود به اين ظرافت نميتونست راهکار بده
    آغوش مهربون همواره از وجود فرزند نازنينت گرم باد
    ميبوسمت عزيزم
    موفق باشي
    پاسخ

    عيد تو هم مبارك دوستم، خيـــــــــــــــــــلي به من لطف داري عزيزم،‏شرمنده م مي كني واقعا ... آخــــــــــــي استاد لياقت يادش بخير،‏ وااااااااااااقعا اون روزا يادش بخير ... روزاي هجده نوزده سالگي مون چه زود گذشت ...
    + مامي هليا 
    اه چه جالب.هليا هم نسبت به گرگها محتاط بود.(نمي دونم محتاط بگم يا مي ترسيد.راهنمايي لطفا"؟)بعد از خوندن کتاب دايرالمعارف گرگها خيلي آروم شد.ولي هنوز دوست نداره در اين زمينه کارتوني ببينه.سمانه جون اين اواخر کتابي خوندم بنام (مامان من مي ترسم)اثر:دکتر جوان کنتر.که فرضيه هاي مختلف پياژه (گل سفالي وشکل ظاهري آب) رو بسيار زيبا به ترس در کودکان تعميم داده بود.سوادم بيشتر از اين نمي کشه توضيح بدم.برام خيلي جالب بود.ما الان روي پروژه مار هستيم.يعني اطلاعات عموميم در مورد حيوانات صفره.امروز هم از من مي پرسه:ما وقتي مرديم سوسک از روي ما رد مي شه؟
    پاسخ

    خيلي خوبه عزيزم، همين كه خونديش يعني سوادت مي رسه دوستم :) كاش بيشتر توضيح مي دادي، درمورد تعميم فرضيه هاي پياژه به ترس كودكان ... واو عجب سوالي كرده اين هلياي دانشمند كوچك ما!
    + حورا 
    تازه خبر ندارين ورژن جديد هاچ جونو ساختن و نشونم دادن با کيفيت برتر که بچه ها اگه قديميرو ميديدن و خوب نميفهميدن به دليل داغوني فيلم جديدرو قشششنگ ببينن و سرکار برن حسابي .. آخرشم يادم نيست مامانشو پيدا کرد بالاخره يا خوابشو ميديد فقط .. به هر حال خوش به حال کودکان امروز که اينقدر در موردشون روانشناسانينه برخورد ميشه و ما طفلکيا بچه ها ضرب و زوري بوديم که شرايط باعث ميشد خودمون خودمونو روانشناسي کنيم و خلاصه خودمون از پس ترسها و ترديدهامون بربياييم .. آفرين مامان خوب که اينقدر حواست به روح نازک اين فرشته هاي کوچولو هست
    پاسخ

    نه آخرش مامانشو پيدا نكرد :( البته من تازگي شنيدم مامان داشته اما چون لباسش مناسب نبوده به ما نشونش ندادن :((((((((( اصلا به خدا همممممممممه ي كارتوناش دق بود، چه دردي داشتن آخه دوست داشتن بچه هاي نسل ما رو افسرده كنن؟؟ اون از هاچ،‏ اون از نل، اون از پرين و آنت و كوزت و ... همه ش اعصاب خوردي بود واسه ما :(
       1   2      >