سفارش تبلیغ
صبا ویژن


یادمون باشه:
که همیشه ذره ای "حقیقت" پشت هر "فقط یه شوخی بود"...
کمی "کنجکاوی" پشت "همینطوری پرسیدم"...
قدری "احساسات" پشت "به من چه اصلا؟!"...
مقداری "خرد" پشت "چه می دونم"...
و اندکی "درد" پشت "اشکالی نداره"
وجـــــــــــــــــود داره...


سه شنبه 90/6/29ساعت 9:0 صبح بشکن سکوت را () |

[نوشته ی رمز دار]  


یکشنبه 90/6/27ساعت 3:0 صبح بشکن سکوت را () |

ترانه ام را
به خاطر بسپار
که ایهام خوشی است
از ایهام زمزمه های پاییزی
تا بعد از من
بخوانی آن را
در راههایی که
با هم از آنها عبور نخواهیم کرد...

 

پی نوشت: عاشق اینم که روزای تابستونو تند تند ورق بزنم و برسم به پــــــــایــــیــــــز!
حالا این که تو پاییز حالم خوبه یا بد، بماند!
این روزا دارم تند تند ورق می زنم روزای کشدار شهریورو... و بوی پاییز عجیـــــــب به مشامم می رسه...

  بعد نوشت: پاییز مرا می کشد/شیشه عطرش در جیب من مانده/و خودش رفته/
تا تمام درخت ها را بیهوش کند/و بازگردد...


چهارشنبه 90/6/9ساعت 1:0 صبح بشکن سکوت را () |