این روزا دخترک ِ تازه سه ساله ی ما، سوالات ِ بسیـــــــــــــــار سختی می پرسه سوالاتی که از طیف ِ نسبتا آسون مثل ِ چرا شب می شه؟ یا بارون از کجا میاد؟ شروع شده و با سوالات ِ کمی تا قسمتی سخت مثل ِ چرا نی نیا بزرگ می شن؟ ادامه پیدا کرده و به سوالات خیلی سخت مثل ِ آدما از چی درست می شن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ رسیده !!! و ما رسما در مقابل ِ این مغز کوچک پر از سوال کم آوردیم، نگید "لازم نیست همه رو جواب بدی" و "سوالو با سوال جواب بده" و اینا که همه رو از بحرم ... اما واقعا و در عمل، به نظرم خیلی هم صحیح نیستش که بخوام ذهن کوچولوشو با ایــــــــــــنهمه پرسش تنها بذارم، از اونطرفم نمی خوام پاسخ دهنده ی دائمی باشم که فکر کنه جواب ِ هر سوالی رو بلدم از طرف دیگه اگر هم بخوام جواب بدم بعضی سوالاتش رو واقعا نمی دونم که چطوری می شه مناسب یه بچه ی سه ساله بیان کرد، مثل همون سوال آخر که چند ثانیه با چشمای گرد شده بهش نگاه کردم و تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود؛ بریم فک کنیم ببینیم از چی ساخته شده ... بعد جالبیش اینه که نیم ساعت ِ بعد بدو بدو اومد و گفت مامان من فک کردم فهمیدم، اووووووووووووم، خب آدم از چشم درست شده، از مو، از مژه، از گوش، از ابرو، از دهن، از خال !! :))) از خون، از دست، از پا، از شونه، از کمر، از ناخون و ... الی آخر هرچند که ظاهرا این سوال ختم ِ به خیر شد اما من واقعا الان احساس ِ سردرگمی دارم و نگرانی حال ِ یه دانش آموزو دارم که فردا قراره معلمش یه امتحان سخت بگیره و اون هیچی بلد نیست جــــــــدّا و واقعا حسم الان اینه به نظرتون برخورد ِ مناسب و صحیح تو همچین موقعیتی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پنج شنبه 91/11/26ساعت
2:43 صبح بشکن سکوت را () |