قاصدک می آیی / می نشینی بر دل / می تراوی در دل / می سرایی بر دل: که انار زیبا / که انار شیرین / که انار خوشرنگ / دگر از درد ندارد اثری / دگر از رنج ندارد خبری / به چی فکر می کردم؟؟ آهان... به این که مــــن، از تـــو، از خدای انار که به انار مهربون تر نیستم، هستم؟؟؟ پس فقط خـــــــــــــودت می تونی خـــــــــــــوبش کنی و تو بهتر از همه خیرشو می دونی توکل به تو و به وحدانیتت...
قاصدک می آیی / قاصدک می آیی / قاصدک می آیی ...
حالا دارم به بزرگیت هم فکر می کنم،
به این که سوختگی انار، nدرصد هم که باشه بازم یک اِنُمِ قدرت توام نیست
چهارشنبه 90/10/14ساعت
2:7 صبح بشکن سکوت را () |