سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عیبی نداره که، حالا حالش خوب شده، حالا دیگه درد نمی کشه، حالا دیگه تاول نداره، حالا دیگه خونریزی نداره، دیگه جاییش نمی سوزه، حالا دیگه گشنه ش نیست، حالا دیگه تشنه ش نیست...

چیزی نشده که! الان از تخت اومده پایین، حالا دیگه می تونه بازی کنه، می تونه بدوه، دیوارای بهشتو خط خطی کنه، با فرشته ها توپ بازی کنه، می تونه بخنده، دردش نمیاد...

اشکالی نداره که، مام یه روز می ریم، اون زودتر رفته تا فرشته های بیشتری هواشو داشته باشن، تا خدا بیشتر بغلش کنه، بوسش کنه، نازش کنه...

نگران نباش، غصه نخور، 6 بهمن واسه تولد دو سالگیش، تو دنیای ما می شه شب هفتش، اون طرف یه خبرای دیگه س، خدا واسش جشن می گیره و فرشته هاش، اونم دو تا شمع رو کیکشو فوت می کنه و می خندههههههه...

طوری نیست، جاش خوبه، طوری نیست، طوری نیست، طوری نیست...

لعنت به دل لعنتی من که هیـــــــــــــــچ کدوم اینا رو حالیش نیس...


شنبه 90/11/1ساعت 2:31 صبح بشکن سکوت را () |